وقتی به دل داغ برادر ماند و زینب
یک کربلا غم در برابر ماند و زینب
وقتی شهادت حرف آخر را رقم زد
غمنامه تنهای بی سر ماند و زینب
وقتی خزان بر سرخی آلاله ها زد
صحرایی از گل های پرپر ماند و زینب
وقتی که آتش با قساوت همزبان شد
در خیمه ها توفان آذر ماند و زینب
وقتی غزالانِ حرم هر سو رمیدند
موی پریشان ،دیده تر ماند و زینب
وقتی فضا خالی شد از پرواز یاران
یک آسمان بی کبوتر ماند و زینب
تا کربلا در کربلا مدفون نگردد
در نینوا فریاد آخر ماند و زینب
دیدیم جای گریه ، جای ناله کردن
« قَد قامَتِ » غوغای دیگر ماند و زینب
ادامه مطلب ...یکی از صاحبان ذوق و قریحه بمناسبت اسم یکی از شهرداری های تهران در دوره استبداد این قطعه را خوب پرورانیده است.
خورشید صفت بقدرت و سعی و عمل
گر در بلدیه سنگ را لعل کنی
هرگز نشود فایده ات زان حاصل
الا که خر کریم را نعل کنی!
ادامه مطلب ...