استاد شهید مطهری(ره) مینویسد:
«فکر اساسی این است که اول ما درد این نسل را بشناسیم، درد عقلی و فکری، دردی که نشانه بیداری است یعنی آن چیزی را که احساس میکند و نسل گذشته احساس نمیکرد. مولوی میگوید:
حسرت و زاری که در بیماری است
وقت بیماری هم از بیداری است
هر که او بیدارتر، پردردتر
هر که او هوشیارتر، رخزردتر
باید توجه داشت که جوان امروز در شرایطی قرار گرفته است که بیش از هر چیز کمبودها را احساس میکند، آنچه لازم دارد در خود و محیط اطراف خود نمییابد. این احساس کمبود با سرابهای متعددی که برایش پدیدار ساختهاند و او آنها را چشمهسار رهایی و سعادت میپندارد تشدید میشود.
نخستین مسؤولیت ما، شناخت جوان و روحیات و نیازهای اوست اگر ما از شرایط فکری، روحی و اجتماعی فردی که در صدد ایجاد ارتباط با او هستیم، آگاهی لازم را نداشته باشیم، چگونه میخواهیم این ارتباط را برقرار سازیم. بخصوص زمانی که بخواهیم با استفاده از این رابطه، نوعی شناخت و تفکر تازه به او ارائه کنیم و انتظار داریم که او استدلال ما را در مورد درستی این تفکر بپذیرد.
استاد شهید مطهری(ره) مینویسد:
«فکر اساسی این است که اول ما درد این نسل را بشناسیم، درد عقلی و فکری، دردی که نشانه بیداری است یعنی آن چیزی را که احساس میکند و نسل گذشته احساس نمیکرد. مولوی میگوید:
حسرت و زاری که در بیماری است
وقت بیماری هم از بیداری است
هر که او بیدارتر، پردردتر
هر که او هوشیارتر، رخزردتر
باید توجه داشت که جوان امروز در شرایطی قرار گرفته است که بیش از هر چیز کمبودها را احساس میکند، آنچه لازم دارد در خود و محیط اطراف خود نمییابد. این احساس کمبود با سرابهای متعددی که برایش پدیدار ساختهاند و او آنها را چشمهسار رهایی و سعادت میپندارد تشدید میشود.
باید به جای طرح و بزرگنمایی موارد منفی رفتار جوان که او را موجودی غیر قابل تفاهم مینمایاند، بیش از پیش سعی در شناخت او داشته باشیم. توجه به این مطلب ضرورتی انکارناپذیر است. سرزنشها، توبیخها و توهینها جوان را در دل بستن به سراب آرزوها، استوارتر میکند.
شناخت ویژگیهای مثبت افراد یک نسل به معنای چشمپوشی از کاستیها و معایب آنها نیست. منظور ما از شناخت نسل جوان توجه دقیق به تمام رفتارها، کنشها و واکنشهای این نسل است. در این رابطه نکتهای ظریف وجود دارد که آن را از زبان استاد شهید میشنویم:
«نسل جوان ما مزایایی دارد و عیبهایی، زیرا این نسل یک نوع ادراک و احساساتی دارد که در گذشته، نبود و از این جهت باید به او حق داد. در عین حال یک انحرافات فکری و اخلاقی دارد و باید آنها را چاره کرد. چاره کردن این انحرافات بدون در نظر گرفتن مزایا، یعنی ادراکات و احساسات و آرمانهای عالی که دارد، بدون احترام گذاشتن به این ادراکات و احساسات میسر نیست.
باید به این جهات احترام گذاشت. در نسل گذشته فکرها این اندازه باز نبود، این احساسات بلند و این آرمانهای عالی نبود، باید به این آرمانها احترام گذاشت. اسلام هم به این امور احترام گذاشته است، اگر ما بخواهیم به این امور بیاعتنا باشیم، محال است که بتوانیم جلوی این انحرافهای فکری و اخلاقی نسل آینده را بگیریم.»
اگرچه نسل جوانی که استاد ویژگیهای آن را برشمرد، امروز دوران جوانی را پشت سر گذاشته و خود مسؤولیت هدایت نسل بعدی را به عهده گرفته است، اما کلام استاد همچنان تازه و گویاست و ویژگیها و خصوصیتهای مزبور نیز در باره جوان امروز، صادق است و طبیعتا مسؤولیتها نیز تغییر نکرده است.
شیوههای مناسب
برای درک هر فرد یا گروه و نیز ایجاد ارتباط با او لازم است با زبان فهم آن فرد یا گروه آشنا باشیم. سخن گفتن با کسی که زبان او را نمیدانیم حاصلی در بر نخواهد داشت؟
این مطلب، نکتهای اساسی در رابطه با اعمال شیوههای تربیتی است. به عبارت کوتاه بدون همزبانی، همدلی حاصل نخواهد شد.
باید دانست که نسل جوان در هر زمانی ویژگیهای مخصوص به خود را دارد. اگر استاد مطهری در زمان خود بر این نکته تأکید میورزد که لازم است شیوههای تربیتی نسل جوان متناسب با شرایط روحی و اجتماعی آنان باشد، این مطلب امروز نیز باید مورد توجه قرار گیرد. باید زبان و الگوهای رفتاری جوانان عصر خود را بشناسیم و با همان زبان و شیوهها به تربیت و هدایت آنان اقدام کنیم.
پس با این توجه که شیوههای مورد نیاز جامعه امروز با شیوههایی که در زمان شهید مطهری برای ایجاد ارتباط با نسل جوان، مورد استفاده قرار میگرفت متفاوت است، عبارات شهید مطهری را در این جهت، مورد دقت قرار میدهیم:
«رهبری یک فرد یا یک نسل در همه احوال و همه شرایط یکسان نیست، متفاوت است، شکلها و کیفیتهای گوناگون دارد. وسایلی که به کار برده میشود متفاوت است. یک نسخه معین ندارد که در باره همه افراد و همه نسلها یک جور داده شود. از اینرو، در هر زمانی تحت هر شرایطی باید دقیقا اندیشید که با چه نحو باید صورت بگیرد و چه نسخهای باید داده شود.»
ایشان در جای دیگر چنین مینویسد:
«مهمتر از اینکه طرحی برای رهبری این نسل تهیه کنیم این است که این فکر در ما قوت بگیرد که مسأله رهبری و هدایت از لحاظ تاکتیک و کیفیت عمل در زمانهای متفاوت و در مورد اشخاص متفاوت فرق میکند و ما باید این خیال را از کله خود بیرون کنیم که نسل جدید را با همان متد قدیم رهبری کنیم.»
نسل جوان در هر دورهای به شیوهها و اصول تربیتی متناسب با همان دوره، پاسخ مثبت میدهد. اهمیت این موضوع باعث شده است که استاد مطهری(ره) قسمت عمدهای از بحث رهبری نسل جوان را به «تناسب شیوههای تبلیغی با نیازهای هر دوره» اختصاص دهد.
سیمای یک نسل صالح
هدایت و رهبری آگاهانه «نسل جوان» اگر با رعایت همه جوانب و شرایط و توجه به همه حساسیتها و ظرافتهای آن به انجام برسد و اگر «نسل جوان» کشور باور کند که فردای روشن و آینده سعادت او در کنار زنان و مردان این سرزمین که او را تعلیم دادهاند رقم خواهد خورد، در این صورت همه نگرانیها از آنچه که سرنوشت «نسل جوان» نامیده میشود، برطرف خواهد شد. آینده کشور و ملت در گرو برخورداری از یک نسل صالح است، نسلی که قرآن به زیبایی، چهره آن را تصویر نموده است، نسلی که به سعادت میرسد و نسل بعد از خود را نیز به سعادت و نیکبختی رهنمون میسازد، تصویر اجمالی این نسل را در آیات ذیل چنین میخوانیم:
«وَ وَصَّیْنا الانسان بوالدیه احسانا حَمَلَتْهُ اُمُّهُ کُرها و وضعَتْهُ کُرها و حَمْلُهُ و فصالُهُ ثلاثون شهرا حتّی اذا بلغ اَشُدَّهُ و بلغ اربعین سنةً قال اَوْزعنی أن اَشْکُرَ نعمتکَ التّی انعمت علیَّ و علی والدیَّ و أن أعْمَلَ صالحا ترضاهُ و اَصلِح لی فی ذریّتی إنّی تُبْتُ الیک و إنّی من المسلمین»(1)
ما انسان را به نیکی نسبت به پدر و مادر سفارش کردیم، مادرش به سختی بار او را کشید و به سختی بر زمین نهاد، مدت بارداری تا جدا شدن از شیرخوارگی در مجموع سی ماه بود، تا رسیدن به سن چهل سالگی و گفت پروردگارا به من القا کن که نعمت تو را که به من و پدر و مادرم انعام کردهای شکرگذاری کنم، و عمل صالحی که موجب رضا و خوشنودی او باشد به جا آورم، پروردگارا نسل مرا صالح گردان، من به سوی تو بازگشت میکنم و از کسانی هستم که تسلیم امر تو هستند.
استاد مطهری(ره) با طرح این آیات، سیمای یک نسل صالح را ترسیم میکند. با عبارات استاد به عنوان حسنختام مطلب را به پایان میبریم:
در این آیه خصوصیاتی را برای نسل صالح ذکر میکند:
«یکی روح شکرگذاری و قدردانی نسبت به نعمتها و موهبتهای خلقت. «رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علیّ و علی والدی» چشم میاندازد با این همه نعمتها و موهبتها که خداوند بر او، و نسل گذشته کرده است، میگوید خدایا به من نیرو بده و قوت بده که بتوانم حقشناسی و قدردانی کنم، از نعمتهای گذشته طبق رضای تو استفاده کنم، شکر هر نعمت این است که بهرهای که شایسته آن نعمت است از او شود.
دیگر اینکه از خداوند توفیق عمل و کار میخواهد، رو به کار و عمل آورده، آن هم کار مفید که مورد رضایت خداست «و أن اعمل صالحا ترضاه.»
دیگر اینکه توجه دارد به نسل آینده و صلاح و اصلاح آن نسل. میگوید: «و اصلح لی فی دریّتی.»
چهارم حال توبه و بازگشت از تقصیرها و کوتاهیهایی که در گذشته صورت گرفته است. «انّی تبت الیک.»
پنجم حالت تسلیم به حق و مقرراتی که خداوند در تکوین و یا تشریع قرار داده است. تخلف از این مقررات است که سبب نابودی و هلاکت است. «و انّی من المسلمین.»
در باره این نسل میفرماید:
«اولئک الذین نتقبّل عنهم أحسن ما عملُوا و نتجاوزُ عن سیّئاتهم فی اصحابِ الجنة وَعْدَ الصدقِ الذّی کانوا یوعدون.»
میفرماید: این گونه افراد و این گونه نسل است که ما اعمال نیکوی آنها را میپذیریم و از خطاهای آنها میگذریم و از اهل بهشت هستند. وعده راستی است که به آنها داده شده است.(2)
--------------------------------------------------------------------------------
پاورقی
1 ـ احقاف، آیه 15.
2 ـ کلیه فرازهایی که از استاد شهید نقل شد برگرفته از مقاله «رهبری نسل جوان» اثر استاد، در کتاب ده گفتار میباشد