اولوالالباب ( صاحبان خرد ناب )

حكيم سعدالدين نزارى قهستانى (ه ق 645-721 مطابق با 626-699 شمسى) از سرايندگان بزرگ نيمه دوم سده هفتم و آغاز قرن هشتم است. اغلب تذكره نويسان از او به ‏نام نزارى فوداجى بيرجندى ياد كرده‏اند.

نزارى سه پسر به اسامى محمد، شهنشاه و نصرت داشته است. فرزند اول او محمد مى‏باشد كه شعر نيز مى‏سروده و در عنفوان جوانى در گذشته است. نزارى در اشعار خود كه ضمناً اعتقاد او را به بهشت جاودان مى‏رساند، در مورد فرزندانش چنين سروده‏است:

                                               تکـــــــــرار مکــــــــــررات

قطعه ای از اشعار امام  خمینی رضوان الله تعالی علیه که انسان را سخت به تأمل وامی دارد؛
ای وازده ترّهات بس کن       تکرار مکررات بس کن
بربند زبان یاوه گوئی        بشکن قلم ودوات بس کن
ای عاشق شهرت دغل باز      بس کن تو خزعبلات بس کن
گفتار تو از برای دنیاست     پیگیری مهملات بس کن
بر دار تو دست از سرما     تکرار مکررات بس کن
تکرار مکررات بس کن
تکرار مکررات بس کن

فقر حل نشود انفجاری رخ می دهد که اسلام هم جلودارش نخواهد بود

جمعی از مسئولان فعلی و قبلی کشور در سطوح مختلف، با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند؛ جلسه ­ای صمیمی و شیرین بود و آقا بحثهای مهمّی مطرح کردند که مخاطب آنها فقط حاضران در جلسه نبودند؛

به گزارش «نسیم آنلاین» سپهر خلجی مدیر روابط عمومی دفتر رهبری حاشیه‌نگاری دیدار منتشر نشده 95/1/24 جمعی از مدیران نظام با رهبر معظم انقلاب را در صفحه کانال تلگرام و صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد:

از آنجا که اسلام به عنوان کامل ترين دين براي همة ابعاد وجودی انسان  برنامه های  جامعي دارد، و در واقع انسان  دين دار با پذيرش و عمل به آموزه هاي ديني سبک زندگي ای  را مي پذيرد که تأمين کنندة سلامت جسم و روح اوست، بنابراین آموزه هاي ديني به صورت اساسي ترين مؤلفة مؤثر بر سلامت فرد وجامعه  مورد توجه بسياري از پژوهشگران علوم انسانی  قرار گرفته است. براساس يافته هاي پژوهش هاي گوناگون ، پاي بندي افراد جامعه به دين نقشی مهم در تحقق جامعة سالم و سلامت جسم و روان افراد جامعه دارد.اين يافته ها نشان مي دهد که هرچه توجه به مبانی  دينی در زندگي افراد نقش بيشتري داشته باشد، بیماریها ومشکلات جسمي، اضطراب، افسردگي و ناسازگاري اجتماعي کاهش مي يابد.

کتاب مبانی واصول طب تالیف حجت الاسلام والمسلمین دکتر علی رضایی بیرجندی

  کتاب مبانی و اصول طب اسلامی

تالیف حجت الاسلام دکتر رضائی بیرجندی

از سوی انتشارات بوستان کتاب دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم منتشر شد .

پرستاری بنام «برونی ویر» Bronnie Ware در یکی از بیمارستان های استرالیا که ویژه نگهداری از بیماران در شرف مرگ بوده، بر اساس گفته های بیماران در آخرین لحظات عمر عمده ترین موارد پشیمانی و حسرت آنان را در کتابی تحت عنوان «پنج پشیمانی عمده در لحظه مرگ»(The Top Five Regrets of the Dying)جمع آوری و دسته بندی کرده است.

خانم برونی ویر Bronnie Ware در کتاب خود اشاره می کند که   اکثر افراد در لحظاتی که در انتظار مرگ هستند، دید بسیار دقیق و روشنی راجع به زندگی خود و زندگی به طور کلی پیدا می کنند

1-      از طریق  استدلال  وبرهان که  راه صحیح  وبا دوامی  است .

 دلایل قوی باید و معنوی     نه رگهای گردن به حجت قوی

2-  از طریق فریب  فرد و جامعه که دوام ندارد

3- از طریق خشونت. که خود خشونت آفرین وموجب سقوط وهلاکت فرد و جامعه می شود .

زمینه های خشونت :

1-      عقده حقارت ضعف ها و زبونی ها، کمبودها و نارسایی ها و ناتوانی ها و بالاخره کاستی ها و عقب ماندگی ها در زندگی عموم افراد مسائلی هستند که آنان را به احساس کوچکی و حقارت وا می دارد وبرای جبران آن دست به خشونت می زنند .

2-      توقعات بی جا  رویاهای ناشدنی برای فرزندان یا کشور  خشونت آفرین است . می خواهد کبوتر را پرواز دهد آسان است اما اگر می خواهد خرش را پرواز دهد باید او را  آزار واذیت کند باز هم  فایده ای ندارد وپرواز نمی کند

شوروی می خواست جامعه بی طبقه درست کند چون ممکن نبود 80 میلیون نفر را کشت ولی نشد .

خیال چنبر زلفش فریبت می‌دهد حافظ  نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی

3-      فقر زیاد  فرد وجامعه موجب خشونت می شود  چون فرد چیزی ندارد که از دست بدهد  تا نگران آن باشد ودست به خشونت  نزند  زیرا با خشونت احتمال بهترشدن می رود اما خراب تر که نمی شود و بالاتر از سیاهی رنگی وجود ندارد . اذا یئس الانسان طال لسانه  کسنور مغلوب یصول علی الکلب"(سعدی، 58)  "هر که دست از جان بشوید، هر چه در دل دارد بگوید. 

4-      تعصب کور  وحق مطلق دانستن خود وباطل دانستن دیگران بدون استدلال  موجب خشونت می شود .

آنچنانک گفت جالینوس راد   از هوای این جهان و از مراد

راضیم کز من بماند نیم جان   که ز کون استری بینم جهان

گربه می‌بیند بگرد خود قطار    مرغش آیس گشته بودست از مطار

یا عدم دیدست غیر این جهان    در عدم نادیده او حشری نهان

چون جنین کش می‌کشد بیرون کرم    می‌گریزد او سپس سوی شکم

آن جنین هم غافلست از عالمی    همچو جالینوس او نامحرمی

اونداند کن رطوباتی که هست    آن مدد از عالم بیرونیست

آب و دانه در قفص گر یافتست    آن ز باغ و عرصه‌ای درتافتست

مرغ جانش موش شد سوراخ‌جو    چون شنید از گربگان او عرجوا

زان سبب جانش وطن دید و قرار    اندرین سوراخ دنیا موش‌وار

 کجایید ای شهیدان خدایی  بلاجویان دشت کربلایی

کجایید ای سبک روحان عاشق    پرنده‌تر ز مرغان هوایی

کجایید ای شهان آسمانی    بدانسته فلک را درگشایی

کجایید ای ز جان و جا رهیده    کسی مر عقل را گوید کجایی

کجایید ای در زندان شکسته  بداده وام داران را رهایی

کجایید ای در مخزن گشاده     کجایید ای نوای بی‌نوایی

در آن بحرید کاین عالم کف او است  زمانی بیش دارید آشنایی

کف دریاست صورت‌های عالم     ز کف بگذر اگر اهل صفایی

مولوی » دیوان شمس » غزلیات

چشم کوران آن خسارت را بدید  گوش کران آن حکایت را شنید

خفته بودستید تا اکنون شما   که کنون جامه دریدیت از عزا

پس عزا بر خود کنید ای خفتگان      زانک بد مرگیست این خواب گران

روح سلطانی ز زندانی بجست    جامه چه درانیم و چون خاییم دست

چونک ایشان خسرو دین بوده‌اند   وقت شادی شد چو بشکستند بند

سوی شادروان دولت تاختند                  کنده و زنجیر را انداختند

روز ملکست و گش و شاهنشهی      گر تو یک ذره ازیشان آگهی

ور نه‌ای آگه برو بر خود گری      زانک در انکار نقل و محشری

بر دل و دین خرابت نوحه کن     که نمی‌بیند جز این خاک کهن

ور همی‌بیند چرا نبود دلیر      پشتدار و جانسپار و چشم‌سیر

در رخت کو از می دین فرخی      گر بدیدی بحر کو کف سخی

 مولوی » مثنوی معنوی » دفتر ششم

 دشمن خويشيم و يار آنک ما را مي کشد   غرق درياييم و ما را موج دريا مي کشد

خويش فربه مي نماييم از پي قربان عيد   کان قصاب عاشقان بس خوب و زيبا مي کشد

آن بليس بي تبش مهلت همي خواهد از او  مهلتي دادش که او را بعد فردا مي کشد

همچو اسماعيل گردن پيش خنجر خوش بنه    درمدزد از وي گلو گر مي کشد تا مي کشد

نيست عزرائيل را دست و رهي بر عاشقان   عاشقان عشق را هم عشق و سودا مي کشد

کشتگان نعره زنان يا ليت قومي يعلمون    خفيه صد جان مي دهد دلدار و پيدا مي کش

از زمين کالبد برزن سري وانگه ببين   کو تو را بر آسمان بر مي کشد يا مي کشد

روح ريحي مي ستاند راح روحي مي دهد   باز جان را مي رهاند جغد غم را مي کشد

آن گمان ترسا برد مؤمن ندارد آن گمان  کو مسيح خويشتن را بر چليپا مي کشد

هر يکي عاشق چو منصورند خود را مي کشند   غير عاشق وانما که خويش عمدا مي کشد

صد تقاضا مي کند هر روز مردم را اجل    عاشق حق خويشتن را بي تقاضا مي کشد

شمس تبريزي برآمد بر افق چون آفتاب          شمع هاي اختران را بي محابا مي کشد

سقراط با اشاره به حرفۀ مادرش می گفت: «من مانند مادرم عمل می کنم و اندیشه های جدیدی به دنیا می آورم

خود را بشناس = (Know thyself) شعار و سرمشق سقراط بود.

سقراط گفت موضوعی بسیار ارزشمندتر از این درختان و سنگ ها، و حتی همۀ این ستارگان برای فیلسوفان وجود دارد، و آن ذهن انسان است

سقراط منتقد قوی رسوم و شعائر متعارف و پریشانی متداول روزگار خود بود. بزرگترین توجه سقراط عشق به خردمندی بود، و خردمندی به نظر او منافع اصلی و بنیادی دولت را تشکیل می داد

این مباحث تا بدینجا گفتنی ست   هرچه آید زین سپس بنهفتنی ست

ور بگویی ور بکوشی صد هزار  هست بیگار و نگردد آشکار

تا به دریا سیر اسپ و زین بود     بعد ازینت مرکب چوبین بود

مرکب چوبین به خشکی ابترست  خاص آن دریاییان را رهبرست

این خموشی مرکب چوبین بود  بحریان را خامشی تلقین بود ...

وآن کسی کش مرکب چوبین شکست  غرقه شد در آب او خود ماهیست مولانا .

چون جان تو می ستانی چون شکرست مردن   با تو زجان شیرین شیرین ترست مردن

بگذار جسم و جان شو، رقصان بدان جهان شو   مگریز اگرچه حالی شور و شرست مردن

از جان چرا گریزم، جانست جان سپردن       وزکان چرا گریزم کان زرست مردن

چون زین قفص برستی در گلشن است مسکن  چون این صدف شکستی چون گوهرست مردن

چون حق تو را بخواند، سوی خودش کشاند   چون جنّت است رفتن، چون کوثر است مردن. مولانا .

جمله تفرقه بینداز و حکومت کن (به انگلیسی: divide and conquer)،  یک برداشت منفی معروف دارد  یک برداشت بسیار مثبت نیز دارد وآن اینکه  محتوای اندیشه ات را تقسیم کن و تبویب وتجزیه کن   تا غلبه کنی  وبر استدلالت مسلط وحاکم باشی   اندیشه ومعلومات انسان مثل یک کتابخانه با چند هزارجلد کتاب می ماند که اگر در قفسه ها وردیف ها تقسیم نشوند شخص نمی تواند برای پیدا کردن مطلب خاص در مورد نیاز اقدام نماید .و یکی از عیب های بزرگ عالمان این عدم تفرقه وتقسیم است .  وما باید تلاش کنیم افکار و معلوماتمان را تجزیه وتقسیم وسامان دهی کنیم تا موفق شویم .

به باطن نفس ما چون هست کافر    مشو راضی بدین اسلام ظاهر

برو هر لحظه ایمان تازه گردان  مسلمان شو مسلمان شو مسلمان

گلشن راز

ما در درون سینه هوایی نهفته ایم    برباد اگر رود سر ما زان هوا رود

حافظ

ایام خوش آن بود که با دوست به سر شد     باقی همه سرگشتگی و بی خبری بود

طمع بند و دفتر  زحکمت بشوی  طمع بگسل و هر چه خواهی بگوی

سعدی

معنى تکبیر این است اى امیم             کاى خدا پیش تو ما قربان شدیم‏

ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ  مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ  وَإِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ.

 پیشگفتار :

 خواستم از انسانیت بنویسم از انسان ملکوتی  از معراج مومن از فرشته شدن از معلم فرشته شدن از افتخار خدا به خلقت انسان  دیدم آشپزخانه مانع می شود 

گفتم به گویم امانیته مسیر زندگی را از آسمان منحرف کرده مسیر را محدود کرده بین آشپز خانه ودستشوئی گفتم بگویم چرا اینهمه  حرام خوری ، چرا این اندازه پرخوری چرا این قدر  ترکیب خوری چرا این  گونه  سم خوری برای چه  با  این حجم از آتش وگاز وانرژی فصیلی مواد غذائی را می سوزانیم مگر خورشید غذا ها را نمی پزد ؟

سم ا... الرحمن الرحیم

والحمدا... رب العالمین و صلی اله علی محمد و آله و جمیع الانبیاء و المرسلین و الشهداء و الصدیقین و عبادالله الطاهرین .

حمد خدایی را که علوم تجربی را از راه تجربه و آنچه خداوند در عالم خلق کرده است به ما آموخت و علوم انسانی را از راه انبیاء الهی به ما ارزانی داشت . در علوم تجربی هر چه خلاقیت بیشتر شود خداوند در نظر انسان خلاق بزرگتر می شود متاسفانه مسلمانان نه در علوم تجربی توانستند پرچم دارد باشند و نه در علوم انسانی توانستند بر احکام اجتماعی اسلام لباس علمی بپوشند نتیجه چنین وضعیتی  خطر استحاله جوانان را در فرهنگ غرب رقم می زند.

سم ا... الرحمن الرحیم

« فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ »سوره عبس آیه 24  پس آدمى بايد به خوراك خود بنگرد.

    بنیادی ترین آموزه های قرانی رشد وشکوفائی  وتعالی انسان به عنوان خلیفه خداست  وتغذیه یکی از نیازهای ذاتی و دائمی وروز مره  هر فرد است که از تولد تامرگ وی را همراهی می کند و مهمترین عامل بقای زندگی و طول عمر و زمینه ساز رشد وکمال انسان  وحیات طیبه می باشد 

برنامه غذایی متعادل  که بر اساس  جها نبینی اسلامی وناظر به اصول علمی و با در نظر گرفتن نیازهای بدن تنظیم شده باشد موجب تقویت در عملکرد سیستم  بدن وزمینه ساز ؛ رشـد، طـول عـمـر، تـنـدرسـتي، آرامش رواني، خلق و خوي ، توانمندي ، تکثير نسل و در نتیجه جسمي سالم و فكري روشن و روحی  شاداب  می باشد که محصول آن تامین  سعادت دنیا وآخرت است  .

 بر کتاب تغذیه در اسلام ( مبانی ،اصول وروشها )تالیف حجت الاسلام والمسلمین  رضائی 

بسم الله الرحمن الرحیم

بی­گمان انسان برترین مخلوق الهی، جانشین خداوند در زمین معلم و مسجود فرشته ها می­باشد؛ موجودی که خدای بزرگ آنچه را در آسمانها و زمین است، مسخر او قرار داده است.

از آنجاکه هدف از خلقت انسان عبودیت و بندگی و رسیدن به مقام قرب پروردگار می باشد؛ تغذیه صحیح یکی از مهمترین و اساسی ترین راههای دستیابی به سلامت جسم و روان و زمینه­ساز بندگی و قرب پروردگار می­باشد؛ تغذیه صحیح در سه ساحت وجود انسان نقش مؤثر و بی بدیل ایفا می­نماید:

1- ساحت شناخت:

می­دانیم مطعم حقیقی پروردگار است «الذی یطعمنی و یسقین^[1]»

رزقها هم رزق خواران وی­اند                                         میوه ها لب خشک باران وی­اند

جوهرة حرکت انسان به سوی خدا، تطهیر درون و تزکیة نفس است، اما باید دانست که انسان تا مرحلة «تخلیه» را طی نکند، به «تحلیه» نمی‌رسد. تخلیه، همان خالی کردن نفس از رذایل است؛ یعنی در میدان جهاد با نفس باید فضایل پیروز گردند و با توبه و انابه، «انقلابی حقیقی» در درون خود پدید آورد؛ انقلابی علیه خویشتنِ خویش، که از مقام «هست»، به مقام «باید»، و از وضع موجود به وضع «مطلوب» سیر کند.

تا این مرحله را سپری نکند، به مرتبة «تحلیه» یا آراستگی باطن به صفات حمیده و فضایل و مکارم عالی اخلاقی، نمی‌رسد و «مقام تجلیه» را که نور الهی جلوه می‌کند، درک و دریافت نخواهد کرد. پس لازم است قبل از «تحلیه» و «تجلیه» به «تخلیة» خود پرداخت. و تحقق این امر، با سیر و سلوک اخلاقی امکان‌پذیر است. به همین دلیل، سائر الی‌الله بایسته است از منزل اخلاق به منزل عرفان راه یابد که راه عرفان از اخلاق می‌گذرد و تخلّق به اخلاق الهی که ره‌آورد سلوکِ قرآنی است، انسان را خداخُو می‌سازد و سالک را به مقام «وصول» می‌رساند.

امام زین‌العابدین(ع) «لا تَطلُبْ ما لَم یُخلَقْ» گفت: «کیف یُطلَبُ ما لم یُخلَقْ؟» چه‌جوری بخواهم چیزی که خلق نشده؟ حضرت فرمود: مگر چیزهایی که می‌خواهی به‌خاطر راحتی نیست؟ گفت: خب چرا، فرمود «الراحَةُ لَم تُخلَقْ فی الدنیا» ؛(خصال صدوق/1/64) 

استاد رمضانی : به منزل  آقا شیخ ذبیح‌الله قوچانی از عرفا وعلمای مشهد رفتیم هندوانه برای پذیرائی آوردند ما با قاشق بی نظم  شروع کردیم خوردن ایشان فرمود : نق او بق  درست بخورید یا کامل بخورید تا تمام شود یا جوری بخورید که مقداری که می ماند قابل استفاده دیگران باشد . تنقیه یعنی لای روبی منقی یعنی لایروبی کنند که به غلط مغنی گفته می شود .قلب انسان حکیم تنقیه و لایروبی‌شده و مهذب است،

مولوی در مثنوی می‌سراید:

 جانور فربه شود لیک از علف / آدمی فربه ز عزست و شرف

آدمی فربه شود از راه گوش / جانور فربه شود از حلق و نوش

و سپس این را دارد که: «علم گر بر دل زند یاری بود / علم گر بر تن زند باری بود»

«از جمع کتب نشد رفع حُجُب / در رفع حُجُب کوش نه جمع کتب»؛

 استاد رمضانی : آقا شیخ ذبیح‌الله قوچانی از عرفا وعلمای مشهد می‌فرمود: شخص با 10 برهان اثبات می‌کند که خداوند وجود دارد اما یک مقدار از این خدا پروا ندارد، این که نشد حکمت و حکیم!