صاحبان خردناب (اولوالالباب )

صاحبان خرد ناب کسانی که دو معجزه علمی وعملی پیامبر اعظم را الگوی رفتاری وعملی خویش قرار داده اند

صاحبان خردناب (اولوالالباب )

صاحبان خرد ناب کسانی که دو معجزه علمی وعملی پیامبر اعظم را الگوی رفتاری وعملی خویش قرار داده اند

سعادت در قران

بسم الله الرحمن الرحیم

 در آرزوی سعادت

از زمان پیدایش حیات انسانی تا کنون ، رسیدن به سعادت[1] و خوشبختی مهمترین آرزو و هدف همه افراد  و جوامع انسانی بوده است.

انبیا و اولیای الهی،  رسیدن به سعادت و خوشبختی را به انسان ها بشارت داده اند و به آنها هشدار داده اند که حرکت به سمت بدبختی و شقاوت باید مهمترین دل نگرانی آنان باشد.

حقیقت و ماهیت سعادت چیست که حتی اندیشمندان و فلاسفه و عرفا  و علمای اخلاق را شیفته خود نموده است تا به این اندازه که نام کتاب خود را جامع السعادات [2]   یا کیمیای سعادت[3] و ... نهاده اند.

سعادت برای مردم چه پیام و ره آوردی داشته است که سیاستمداران برای کسب آراء مردم همیشه وعده خوشبختی به آنان داده و می دهند؛ مگر سعادت وخوشبختی چقدر مهم و متعالی است که پدران ومادران تنها آروزی خود را در زندگی، خوشبختی فرزندان خود معرفی می کنند و در نهایت چرا سعادت به این مهمی ، کمتر دست نیافتنی می نماید .

آیا مردم راه سعادت را گم کرده اند ؟ آیا برای پیدا کردن سعادت از ابزار نادرست استفاده می کنند؟ آیا جامع نگر نیستند و فقط به هدف های کوچک و زود بازده می اندیشند؟ آیا برای رسیدن به سعادت نیازمند راهنما و مشاور هستند؟

 آشنایی با مفهوم سعادت :

برای سعادت تعریف های گوناکونی انجام گرفته است : تعریف علامه طباطبایی از سعادت چنین است : (سعادت هر چیزى عبارت است از رسیدنش به خیر وجودش، تا به وسیله آن، کمال خود را دریافته، و در نتیجه متلذذ شود، و سعادت در انسان که موجودى است مرکب از روح و بدن عبارت است از رسیدن به خیرات جسمانى و روحانى‏اش، و متنعم شدن به آن‏ ) [4]

نگاه شهید مطهری به تعریف سعادت این گونه است: ( استیفاء همه جانبه حظوظ و بهره ها و لذت ها و برکناری از رنج ها و دردها است) [5]

و یا جایی دیگر می نویسند: ( لذتی سعادت به حساب می آید که مانع لذت بزرگتر و یا موجب رنج بزرگتری نباشد)[6]

با دقت در مفهوم سعادت و تحلیل عناصر سازنده آن ، این حقیقت به روشنی هویدا می شود که مفهوم سعادت و خوشبختی در نگاه اندیشمندان الهی و اخلاق گرا ، چقدر متفاوت و متعالی است از آن معنایی که در میان عموم مردم رواج و گسترش یافته است  که هر وقت کسی به ثروت یا قدرتی می رسد و یا لذتی زودگذر را احساس می کند و از کامیابی این جهانی برخوردار می شود، تنها واژه ای که برای بیان احساسات و آرزوهای خود پیدا می کند اصطلاح خوشبختی و سعادت است.

علامه بزرگوار طباطبایی در مفهوم سعادت به رسیدن به خیر وجودی ( روحانی و جسمانی) و کمال و در نتیجه احساس و دست یابی به لذت حاصل از این فرایند اشاره می کنند و علامه شهید مطهری ، در ادامه فرمایش استاد بزرگوارش ، این نکته را اضافه می کنند که در مفهوم سعادت و خوشبختی افزون بر رسیدن به لذت باید برکناری از درد و رنج و عدم مانعیت لذت از لذت بزرگتر را نیز در نظر گرفت .

اکنون باید پرسید : این سعادت چه گونه به دست می آید؟ یعنی همین خوشبختی که روح و جسم انسان را در برمی گیرد به گونه ای که انسان احساس لذت می کند و هیچ درد و رنجی را حس نمی کند ، افزون بر این که به روشنی درک می کند که به هدف و آرمان نهایی خود که کمال است رسیده است؟

 به کجا چنین شتابان

فکر می کنم شما کمتر کسی را بتوانید پیدا کنید که خواستار خوشبختی نباشد، افزون بر این که شما کمتر کسی را پیدا خواهید کرد که به فکر رسیدن به خوشبختی در کمترین زمان و با کمترین تلاش نباشد.

ولی آوازه واعتبار سعادت در میان همه قشرهای جامعه و گسترش آرزوی سعادت در میان گروه های اجتماعی ، گویای این حقیقت است که رسیدن به سعادت و احساس لذت پایدار خوشبختی در طول تاریخ چندان آسان و کم مخاطره نبوده است.

لذا باید اندکی درنگ کرد و راه سعادت و خوشبختی را متناسب با استعدادها و امکانات و وظایف هر فرد درجامعه کشف نمود و برای این کار نخست باید انسان را شناخت و سپس به کارشناسان خبره و مشاوران امین و دلسوز مراجعه کرد؛ خود بسندگی و غرور در فهم همه زایای هستی و انسان با تکیه بر عقل خود بنیاد  بزرگترین آسیب این راه پر مخاطره است ؛ همچنین باید به خاطر داشت که آسیب بزرگ بعدی ، شتاب زدگی برای رسیدن به خوشبختی و عجله در رهایی از رنج ها و دردها است.

 چه کسی مرا به سعادت رهنمون می کند؟

انسان از روزی که بر روی زمین سکونت پیدا کرده است هماره با شادی و لذت و غصه و رنج زیست کرده است و از همان نخستین روزهای زندگی شادی و لذت را بر غصه و رنج  ترجیح می داده است و تمام تلاش خود را بکار بسته است تا بتواند در شادی و لذت زیستن را پایدارترو یا حتی جاودانه نماید؛ از همان زمان شادی و لذت های زود گذر دنیایی که به سرعت به رنج و غصه تبدیل می شد مردم را به این فکر فرو برد که باید به فراتر از این مسائل بیاندیشند ، افزون بر این مسئله بیماری و مرگ ، مردم را بیشتر به این اندیشه متوجه ساخت که آیا شادی و لذت فراتر از زندگی دنیایی هم وجود دارد؟  و لذا اندیشه نجات بخشی و رسیدن به سعادت و خوشبختی پایدار که در ادیان و مذاهب جهان به صورت بسیار پر رنگ وجود دارد از همین جا سرچشمه می گیرد که چه کسی می تواند انسان ها را به سعادت راهنمایی کند.

اما واقعیتی تلخ تر و رنج آورتر نیز برای انسان وجود داشت و دارد و آن این است که انسان تنها موجود عالم هستی است که هوشمندی و درک و عقل دارد و در نتیجه قدرت انتخاب و تغییر را دارد  و این  انسان از روز نخست زندگی در این دنیا به سرعت فهمید که زندگی با غصه و رنج همراه است و باید به سمتی حرکت کند که زندگی با لذت و کامیابی همراه شود ولی تلخ ترین حقیقت برایش این بود که نمی دانست اصولا چرا باید با  درد و رنج زندگی کند؟  به همین دلیل برخی با تکیه بر تحلیل ناقص عقل خود بنیاد، به این نتیجه رسیدند که زندگی دنیایی همراه با رنج و غصه تحمل ناپذیر و توجیه ناپذیر است.

  توانمندی های راهنمای سعادت

تا کنون مدعیان زیادی خود را راهنمای سعادت معرفی نموده اند و در این راه بیشترین سخنان را فلاسفه زده اند ، اما بزرگترین مشکل همه این اندیشمندان ، مسئله مهم و اساسی شناخت کامل و همه جانبه انسان بوده است.

طبیعی است هرکسی با هر اندازه هوشمندی و دانش بخواهد در این باره سخنی بگوید باید پیش از نشان دادن آموزه ها و راهکارهای رسیدن به سعادت ، انسان را به صورت کامل شناحته باشد و از زمان آفرینش انسان تا کنون شناخت انسان مهمترین چالش بزرگ دانشمندان بوده است و امروزه پس از پیشرفت های خیره کننده پزشکی که در باره جسم انسان و بهبود بیماری های انسان رخ داده است ، این واقعیت به صراحت اعلام می شود که کشف همه توانمندی های انسان در ابعاد جسمی و روحی و عقلانی و اخلاقی و ...  و ارائه راه کار برای خوشبختی و سعادت کامل و ماندگار انسان به وسیله علم و عقل به تنهایی امکان پذیر نیست.

بنابر این بسیار روشن است وقتی شناخت انسان به صورت دقیق و همه جانبه صورت نگیرد در این صورت تمام آموزه ها و راهکارهایی که برای سعادت و خوشبختی انسان پیشنهاد می شود قطعا سعادت آفرین نخواهد بود .

از این روی عقلانی ترین راه این است که انسان معلمی برای راهنمایی به سعادت برای خود انتخاب کند که انسان را به صورت کامل و جامع می شناسد و این مسئولیت بزرگ تنها از عهده معلمان سترگ بشریت بر می آید که از طرف خالق انسان ها برای راهنمایی و هدایت آنها فرستاده شده اند و فقط  این معلمان صلاحیت اظهار نظر در باره سعادت انسان و راه کارهای رسیدن به آن را دارند و بس.

افزون بر این پیروی از راهنمایی های معلمان الهی برای رسیدن به سعادت الزام آور نیز هست و حکم الزامی خداوند را عقل نیز تایید می کند زیرا  هر چه شرع به آن حکم الزامی کند عقل نیز همان حکم الزامی را دارد ( کلما حکم به الشرع ، حکم به العقل) .

اکنون می توان پرسید که چرا خداوند به راهنمایی و یاری انسان برخواست؟

 تجلی رحمانیت خداوندگار و هدایت به سعادت ماندگار

اولین تجلی رحمانیت خداوند بر انسان هبوط یافته اسیر درد و رنج زندگی دنیایی ، این بود که خداوند با آگاهی به ناسپاسی انسان (إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ)[7]  به او کمک و یاری نمود تا بتواند با تلاش و مجاهده از آزمایش الهی بیرون آمده و به سعادت جاودان نائل شود، همچنین خداوند علم داشت که انسان به تنهایی قادر به انجام چنین عمل بزرگ و سترگی نیست بلکه نیازمند راهنمایی و هدایت است ، لذا خداوند مهربان آنقدر به انسان شفقت داشت که رضایت نداد تا انسان به حال خود رها شود زیرا اگر انسان به حال خود رها می شد هرگز به سعادت نمی رسید و زیانکار ابدی می شد (إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی‏ خُسْرٍ)[8] از این روی خداوند مهر پرور ، پیام رسانان محبت گستر خود را فرستاد تا این مسولیت مهم را بخاطر مصلحت انسان ها انجام دهند و این چنین بود که ماجرای بعثت انبیا و فرستادن کتاب های آسمانی آغاز شد.

همه هشدارهای پیام رسانان پروردگار متعال در یک بشارت خلاصه می شد که شما باید در راه سعادت و خوشبختی حقیقی و فطری خود گام بردارید و به بهجت و سرور و شادی و لذت پایدار و ماندگاری برسید  که در آن رنج و غم و محنت  نیست ( وَ فیها ما تَشْتَهیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُنُ وَ أَنْتُمْ فیها خالِدُونَ )[9]

 فطرت انسانی و سعادت رحمانی

همه آموزه های وحیانی در راستای هدفی واحد ، انسان را به سویی فرا می خوانند که هماهنگی کاملی با فطرت خداجوی او دارد ، در حقیقت خداوند همه استعدادها و توانمندی ها و نیازهای درونی و برونی انسان را به گونه ای در آموزه های وحیانی به سمت و سوی سعادت جهت دهی نموده است که اگر هر انسانی دقیقا مطابق با آن آموزه ها زندگی خود را سامان دهد بدون تردید به سعادت و لذت ابدی و پایدار خواهد رسید و لذا است که در قرآن کریم به هماهنگی کامل آموزه های وحیانی با فطرت انسانی اشاره می کند و می فرماید :  (فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ)[10] .

تاکید بر فطرت خداجوی بشر به عنوان مهمترین بعد وجودی او در سیر و سلوک آسمانی و اشاره به لزوم پیروی از دستورات الهی ( شریعت )   نشانه این واقعیت است که انسان بدون پشتوانه قراردادن این دو رکن مهم ، هرگز به سعادت فردی و اجتماعی نخواهد رسید.

در جاده امن سعادت 

اولین و آخرین آموزه وحیانی که خداوند از زمان حضرت آدم (ع) تا رسول خاتم (ص) برای هدایت انسان ها به ارمغان فرستاده است فقط در دو کلمه خلاصه می شود و آن ایمان و عمل صالح است.

با توجه به معنای سعادت و خوشبختی که در آن هراس و نا امنی و ترس وجود ندارد بکارگیری اصطلاح ایمان که از ریشه امن است بسیار راهگشاست . امن به معنای آرامش خاطر و از بین رفتن ترس است [11] و ایمان به معنای تصدیق توأم با اطمینان خاطراست [12]، اکنون می توان دیدگاه وحیانی را در باره انسان ، دنیا ، ایمان ، عمل صالح ،  طراط مستقیم و سعادت و خوشبختی به دست داد؛ از منظر قرآنی شما در دنیا مسافر هستید ، امیر المومنین علی (ع) نیز می فرمایند : دنیا گذر گاه عبور و مسافرت است نه جایگاه اطراق و ماندن[13] و این مسافر نیاز به جاده ای امن و مستقیم دارد که در آموزه های وحیانی به آن صراط مستقیم می گویند (اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ)[14] و این راه گرچه مستقیم است اما وسوسه انگیز هم هست و لذا اصطلاح مستقیم دارای معنای استقامت و پایداری نیز هست   ( فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ)[15] ؛ این وسوسه  در آموزه های وحیانی به شیطان نسبت داده شده است (الَّذی یُوَسْوِسُ فی‏ صُدُورِ النَّاسِ)[16]

شیطان ، اولین مخلوقی است که برای رسیدن به سعادت از راهنمایی خالق خود سرباز زد و سرکشی کرد و از راه مستقیم سعادت منحرف شد آنگاه پس از مشاهده سقوط و انحراف خود ، با تکبر و غرور به عزت و قدرت خداوند قسم یاد می کند که همه انسان ها را گمراه خواهد ساخت (قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ)[17] و باز دوباره تاکید می کند که من انسان ها را از راه مستقیمی که به سعادت می رسد به بیراهه می کشانم ( قالَ فَبِما أَغْوَیْتَنی‏ لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیمَ)[18]

البته آرزوی شیطان به انحراف کشاندن همه انسان هاست ولی رحمانیت خدا به او چنین اجازه ای نمی دهد و خود شیطان به این حقیقت اعتراف می کند که نمی تواند انسان های مومن و صالح را از راه مستقیم ایمان که منتهی به سعادت ابدی است منحرف سازد.( إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ)[19]

بنابر این اگر مسافر در این دنیای پر راز و رمز و رنگ و فریب ، به هدف خویش و راهی که انتخاب کرده است ایمان داشته باشد و برای رسیدن به هدف تمام تلاش و مجاهده خویش را در راه مستقیم بکار بندد و استقامت ورزد  و در مسیر مسافرت ، خطا و اشتباه نکند و تمام کارهای او صحیح و صالح باشد به پایان مسیر و مسافرت خواهید رسید که خوشبختی و سعادت ابدی و لذت و سرور ماندگار خواهد بود، ( إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ)[20]

 راه آسمانی به سعادت 

مهمترین ویژگی راه سعادت رو به بالا بودن و سیر صعودی و آسمانی بودن آن است [21] خداوند به افراد و جوامع سعادت خواه هشدار می دهد که راه آسمانی سعادت برای تکذیب گران آیات الهی بسته است : (إِنَّ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ) [22] و هر کس در این راه آسمانی سعادت حرکت نکند در سراشیبی سقوط و هبوط قرار گرفته است (وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوى‏ ) [23] ژرف نگری در این آیات نشان می دهد  هر انسانی که به تکذیب گری نشانه ها و نمادهای خداوند رو بیاورد ، دائما در فشار روحی و روانی بسر برده و هرگز احساس آرامش و لذت نمی کند زیرا منش استکباری ، هماره زندگی پر تنش و پر اضطراب را برای آنان به وجود آورده است  و آن حالت روحانی که از ایمان و عمل صالح به دست می آید و به فرد و جامعه انسانی ، اطمینان قلب و امنیت روحی و روانی افاضه می شود در افراد و جوامع تکذیب گر این آثار وجود نخواهد داشت و در نهایت نیز به سعادت پایدار نخواهند رسید.

 سعادت با شقاوت به دست نمی آید

آرزوی محالی است که فردی و یا جامعه ای در دینا شقاوت پیشه باشد و در آرزوی به دست آوردن سعادت باشد ، خداوند در آموزه های ماندگار خود سوگند به روزگار می خورد که همه انسان ها در زیانکاری و بدبختی هستند و به سمت سعادت و خوشبختی گام بر نمی دارند مگر گسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند ( بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ‏ . وَ الْعَصْرِ(1) إِنَّ الْانسَانَ لَفِى خُسْرٍ(2) إِلَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوْاْ بِالْحَقّ‏ِ وَ تَوَاصَوْاْ بِالصَّبرِْ(3) [24]

بنابر این تنها راه رسیدن به سعادت و خوشبختی پایدار ، بکارگیری آموزه های وحیانی است .

ازخامه دوست فاضل و گرانقدرم استاد سادات

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد