صاحبان خردناب (اولوالالباب )

صاحبان خرد ناب کسانی که دو معجزه علمی وعملی پیامبر اعظم را الگوی رفتاری وعملی خویش قرار داده اند

صاحبان خردناب (اولوالالباب )

صاحبان خرد ناب کسانی که دو معجزه علمی وعملی پیامبر اعظم را الگوی رفتاری وعملی خویش قرار داده اند

کوثر گرایی یا تکاثر طلبی-۱

 

 

 

کوثر گرایی و تکاثر طلبی در قرآن

 

کسی که بر لب کوثر کشید جام مراد

دهان خویش از آب شورتر نکند

کسی که سایة طوباش پرورید به ناز

وطن به زیر سپیدار بی ثمر نکند (1)

 

کوثرگرایی و تکاثرطلبی دو اندیشه و گرایش متضادند که ریشه در جهان بینی و انواع آن دارند و به میزان معرفت و شناخت انسان نسبت به عالم هستی بستگی دارند . و در اعتقادات، اخلاق و اعمال مؤثرند و آثار و تبعات متفاوتی را بروز می دهند و نتایج بسیار متباینی را ببار می آورند و مصداقی از دو دریای شیرین و شورند که مانعی بزرگ برای تلاقی آن دو ایجاد شده، و چشیدن از  یکی زندگی جاودانه و نوشیدن از دیگری هلاکت ابدی را در پی دارد .

هو الذی مرج البحرین هذا عزبٌ فرات و هذا ملح اجاج و جعل بینهما برزخاً و حجراً محجورا . (2)

او کسی است که دو دریا را در کنار هم قرار داد یکی گوارا و شیرین دیگری تلخ و شور و در میان آنها برزخی قرار داد گویا هر یک به دیگری می گوید دور باش و نزدیک شدن تو به من حرام است .

 

کوثرگرا انسانی آگاه، موحد، آزاده سخاوتمند، ایثارگر، عزیز، حکیم و تحت ولایت خاصه الهی است او شخصیتی آرام، مطمئن شاکر و جاوید دارد که از بندگی حق به امارت (3) و از عبودیت به ربوبیّت (4) و از همّت بلند به غنای روح (5) و از بندگی خدا به حیات طیّب رسیده است او می داند که او را به کنه ذات خدا و خیر مطلق راهی نیست (6) لذا جهت اشراب شدن از کوثر حق و خیر کثیر آن در تلاش است به دنبال بدست آوردن شرابی است که احساس تشنگی و نیازمندی بعد از نوشیدن از آن دیگر مفهومی ندارد علاوه کم نمی شود و جاودانه است .

خیر کثیری که هدیة خیر مطلق حضرت حق جلّ و علاست صاحب آن پیامبر(ص) “ انّا اعطیناک الکوثر” و ساقی آن علی (ع) ـ که به منزلة جان رسول و ساقة درخت رسالت اوست ـ (7) می باشد .

(1)

زمانی که ساقی بود “ هــــــاشمی ”

مـــی اش نیز در خُم نـــــگیرد کمی

تو خود گو کدامین می و ساقی است

که جـان در خُمش جاودان باقی است

همی روز و شب گر که بگساریــــا

می لعل فــــامش به لب داریـــــــا

نــگردد تهـی، هیچ خنبش ز مـــی

بهــــارش ندارد خزانـــــی ز پی (8)

    بدین جهت کوثرگرا تنها از دنیا به عنوان سکوی پرشی برای رسیدن به کوثر حق بهره می گیرد و هیچ گونه دلبستگی به دنیا و زرق و برق آن ندارد و نه تنها به دنبال تکاثر طلبی و فزون خواهی نمی رود بلکه نگه داشتن رشتة اعتدال و حد وسط که برای متوسطین مطلوب است و استفاده مجاز از آن هم بر او دشوار می شود بلکه هر چه دارد انفاق می کند . (9)

رشتة تسبیح ار بگسست معذورم بدار

دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود

در حالیکه تکاثر طلب بشری نادان، مشرک و نگونسار بردة شرکای متشا کس و ستیزه جوی (10) و اسیر اربابان متفرق می باشد و شخصیتی بخیل، شحیح، مستأثر و ناسپاس دارد که همیشه در ذلّت و خواری و بی یاوری بسر می برد و عمرش را در اضطراب و سرگردانی و بی خبری (11) سپری میکند .  “ الْهاکم التکاثر حتّی زرتم المقابر کلا سوف تعلمون ”

و بدنبال سراب (12) امپرالیسم و آب شور تکاثر طلبی آن دوان (13) است و در نهایت در تیه و ظلمات آن هلاک خواهد شد اینست نتیجة فطانت بترا و زیرکی و هوشی که در راه حق به کار نیاید و اینست زیرکی بی فرجام، ببین تفاوت راه از کجا تا بکجاست . یکی نعل سم ستور است                                            دیگری آئینة شاهی

آن یکی خـــــورشید علیین بود

ویـن دگر خفاش کز سجین بــود

آن یکی نوری ز هـــر عیبی بری

ویـن دگر کوری گدای هـــر دری

آن یکی ماهی که بر پرویـــن زند

وین دگر کرمی که بر سرگین تند

 

(2)

و تنها راه نجات تکاثر طلب از این گرداب هایل و از سرگردانی در تیه فزون خواهی، و رسیدنش به کوثر سعادتمندی، گذشتن از تکاثر طلبی و همراهیش با مردان موحد و شاکر و نمازگزاران ایثارگر می باشد .

دو راست سَرِ آب در این بادیه هشدار

تا غول بیایان نفریبد به سرابت

www.shakheni.blogfa.com

a.rezai.b@gmail.com

تاریخ به عنوان یک منبع شناخت

 

به مصر رفتم وآثار باستان دیدم

به مصر آنچه شنیدم زداستان دیدم

تو تاج دیدی و من ملک رفته بر تاراج

تو عاج دیدی ومن مشت استخوان دیدم

تو کاخ دیدی ومن خفتگان در دل خاک

تو صخره دیدی ومن سخره زمان دیدم

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 قال علی (ع) :     

من عرف الایام لم یغفٌل عن الاستعداد .

کسانیکه ایام و تحولات را نیک بشناسند، از زمینه سازی و آمادگی غفلت نمی ورزد .

   تاریخ بعنوان یکی از منابع شناخت بسان آینه ای است که خوب و بد، زشت و زیبا را از هم جدا می سازد و به انسان حقایق را نشان می دهد از یک سو شناخت تاریخ دنیا و عبرت گیری پندپذیری از آن راهی است بسوی ابدیت و بسوی حق و کمال مطلق این نمایاندن راه انسان را به برتر از هر چه این جهانی است یعنی “ ما عندالله ” عروج می دهد .

از سوی دیگر واحدهای تاریخ ظرف حوادث و رویدادها هست یک پدیدة تاریخی که آغاز و انجامی دارد و در این بین انسانها برخی کامروا و برخی ناکامند و شناخت این کامروائیها و ناکامیها و فراز و فرودها و گذشتة زندگی انسانها مایة عبرت قرار می گیرد و می توان با مطالعة علل آنها راه صحیح آینده را بخوبی پیدا کرد

  ادامه دارد

www.shakheni.blogfa.com

a.rezai.b@gmail.com