در دو مورد از آیات قرآن مجید مساله سکوت به عنوان یک ارزش والا مطرح شدهاست.
نخست در داستان حضرت مریم علیها السلام مىخوانیم که در آن لحظات طوفانى که درد سخت زائیدن به او دست داد آن گونه که او را از آبادى به بیابان خشک و خالى کشاند، به قدرى غم و اندوه سراسر وجود او را فراگرفته بود که حساب نداشت، مخصوصا از این که نوزادش متولد شود و رگبار تهمتهاى مردم بىایمان متوجه او گردد تا آنجا که تقاضاى مرگ از خدا کرد; در این هنگام ندائى شنید که به او دستور مىدهد غمگین مباش پروردگارت از پائین پاى تو چشمه آب گوارائى جارى ساخته (و درختخشکیده خرما به فرمان او به بار نشسته است) ... از آن غذاى لذیذ بخور و از آن چشمه گوارا بنوش و چشمت را (به مولود تازه) روشن دار و هرگاه انسانى را دیدى و از تو توضیح خواستبا اشاره بگو: من براى خداى رحمان روزه گرفتهام و امروز با احدى سخن نمىگویم (فاجاءها المخاض الى جذع النخلة قالتیا لیتنى مت قبل هذا و کنت نسیا منسیا - فنادها من تحتها الاتحزنى قد جعل ربک تحتک سریا - و هزى الیک بجذع النخلة تساقط علیک رطبا جنیا - فکلى و اشربى و قرى عینا فاما ترین من البشر احدا; فقولى انى نذرت للرحمن صوما فلن اکلم الیوم انسیا)
انسان کامل همچون حضرت علی بن ابیطالب(علیهالسلام) همتای قرآن حکیم است که این کتابِ سترگ، گذشته از تصدیقِ صحایفِ آسمانی انبیای سَلَفْ، بر همه آنها هیمنه و سَیْطَره دارد و چون اوجِ مقام مَنیعِ هر پیامآوری، همانا صحیفه آسمانی او است و قرآن کریم بر همه آن کتابها مُهَیْمِنْ است، انسان کامل نیز که طبق حدیثِ متواتر: «إنّی تارکٌ فیکم الثقلین؛ کتابَ اللّهِ وعتْرَتی أهل بیتی… لَنْ یفترقا حَتّی یَرِدا عَلی الحوض» ،کُفْو قرآن مجید است و در هیچ مرحله وجودی از او جدا نخواهد بود، سرآمد همه انسانهای کامل است، مگر آنکه برای همه آن ذوات نورانی نََبَوی و وَلَوی، وَحْدَتِ ویژهای در نشأه فراطبیعی قایل شد که با ارتفاع کثرت، سخن از هَیْمَنَه و مانند آن مطرح نخواهد شد.
حضرت آیت الله جوادی آملی، مقاله علی علیه السلام مظهر اسمای حسنای الهی
سرّ رجحان مرکب عالم بر خون شهید، همان راز رجحان جهاد اکبر بر جهاد اصغر است، زیرا عالم متعهد هم با جهل علمی مبارزه می کند و هم با جهالت عملی واگر ظلمی در جهان رخ می دهد، ناشی از جهل فکری یا جهالت فرهنگی است و کندن ریشة عمیق تباه، دشوارتر از شکستن شاخة گیاه است.
آیت الله العظمی جوادی آملی - سروش هدایت، ج3، ص156